جدول جو
جدول جو

معنی ماء الشعیر - جستجوی لغت در جدول جو

ماء الشعیر
آب جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماالشعیر
تصویر ماالشعیر
نوشیدنی غیرالکلی که از جوشاندن سنبله های جو در آب به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
(ئُشْ شَ)
. ماشعیر. (از الابنیه). آب جو. کوشاب. (ناظم الاطباء). کشکاب. جوآب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب مقشر مطبوخ جو بحدی که مهرا پخته شده باشد. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، داروئی که از مطبوخ جو حاصل کنند و به بیمار دهند. (منتهی الارب). آب که در آن جو پوست کندۀ نیم خرد ریزندو جوشانند و در طب بکار است. قسمی از آن را محمّص گویند و آن از جو پوست کنده به آب پخته بدست آید و قسمی از آن را مدبّر گویند و آن ماءالشعیری است که با طبخ عناب سپستان و امثال آن آمیزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب که در آن جو ریزند و جوشانند و نشاندن تشنگی را در بعضی بیماریها چون حمی محرقه بدان کنند. ماء مبارک. (نوروزنامه). و نیز در بیماری دموی و صفراوی به ماءالشعیر ایمنی بود و اطباء عراق وی را ماء مبارک خوانند. (نوروزنامه). و رجوع به ترکیب ماء مبارک ذیل معنی اول ماء در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(بُشْ شَ)
محله ای بوده ببغداد بالای مدینه المصر.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماءالشعیر
تصویر ماءالشعیر
جو آب، آب جو، کشکاب
فرهنگ لغت هوشیار
جوآبه، مایع تقطیرشده ای که پس از جوشاندن سنبله های جو تازه در آب حاصل می شود. توضیح این مایع را با آب جو که مشروبی الکلی است نباید اشتباه کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماءالشعیر
تصویر ماءالشعیر
((ءُ شَّ))
نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصاره جوانه جو می سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماالشعیر
تصویر ماالشعیر
آبجو
فرهنگ واژه فارسی سره